می خوام بپاشم سر رات , غبار بال شاپرک
قالیچه بندازم جلوت , با تاروپود قاصدک
می خوام بنفشه ها برات , پونه وحشی بیارن
خودم برات پهن بکنم , سفره ای از نون و نمک
مخمل سرخ قلبمو , می خوام رو پاهات بکشم
تا نکنه ساق پاتو , سبزه صحرا غلغلک
توی هوا می پیچونم , عطر گل محمدی
دو زانو می شینم جلوت , بهت می گم : خوش اومدی
می خوام چشاتو نزنه , چشم حسود , یواشکی
برات سپنج دود می کنم , تا از تو دور بشه بدی
می خوام فرشته ها برات , ترمه و اطلس بیارن
شازده خانوم شما بشین , منم .... گدای پاپتی .
سروده آلبالو
حدود دو سال پیش بود
چند نفر اومدن گرد هم ...
قرار بر این شد که هر کسی
دنیاشو اون طوری که میبینه , به جمله بکشه
توی ماه مهر شروع کردیم که مهربونیا ؛ یادمون بمونه ولی
یه عده اومدن , نوشتن و ... رفتن
یه عده وسط راه سلامی کردن و ,
بدون خداحافظی , پریدن ,
از این چند نفر , همین چند نفری موندن , که هستن
بقیه به رسم زمونه , چیزی ازشون نموند به جز ,
همون چند جمله شون , به یادگار , که نوشتن .
دنیا همینطوریه
یه عده میان ,
یه عده میرن ,
چیزی که از ما می مونه به یادگار ,
همین چند خط دلنوشته است ,
گرچه مدتهاست که ,
کسی , حال کسی رو نمی پرسه !
جشن تولد وبلاگ " این چند نفر " مثل همیشه بی سر و صداست .
...
آدما شبیه لاک پشتا شدن
هر کی تو لاک خودش اسیر شده
توی تاریکی محو بی کسی
نور خورشید , حسابی حقیر شده
آدما میان .... سلامت می کنن
می رسن از راه , نگاهت می کنن
تا که خو می گیری به بودنشون,
گم میشن تو جاده , ماتت می کنن
آدما همیشه اینطوری بودن
یه جا آروم و قرارشون نبود
آدما , تمامشون کولی بودن
حتی مرگ , راه فرارشون نبود ...
نوشته آلبالو که کیک تولد رو نمی تونه تنهایی بخوره .