می خوام دیگه تو چشای کسی خیره نشم... به کسی نگم دوست دارم... عاشق نشم... میشه من لجن بشم ؟ مثل بعضیا ؟ آخ چی میشه اگه لجن بشم! کیف میده ٬نه؟ بدون نگرانی، بدون فکر به آینده ، بدون عشق ٬بدون اشک
لابد دنیای شادیه؟
کسی میتونه به من یاد بده ٬ چطور میشه لجن شد؟ مثل اونایی که وقتی میبینمشون عقم میگیره ... خصوصی،جلسه ای هر چقدر که بگین! فقط منو لجن کنین ...
این که استعداد در شعر داری خیلی خوب است و اون شعرها هم جالب بود ... فقط جالب بود . * درباره نوشته ی "یه تانگوی زنانه" چیز ِ زیادی درک نکردم ! یعنی نمیدونم ! * درباره "لوطی" : خب زمونه عوض شده و کاریش هم نمیشه کرد ! نمیشه که برگشت به عقب ! الانم همچین بد نیست ولی داره بد میشه ! نمیدونم ! ولی خب فکر میکنم تقصیر خودمون است که اینجوری شده و کسی غیرت نداره ! یکی از استاد های من تعریف میکرد که یکی از همکاراش داشته تو خیابون میرفته یه موتوری میاد کیف زنه رو میزنه ، ولی این زنه کیف رو ول نمی کنه و همین طوری روی زمین کشیده میشه ! یه یارو اونجا بوده که فقط داشته این صحنه رو نگاه میکرده ! حتی با ماشینی که زیر پاش بوده دنبال اونا نمیکنه ! فقط و فقط میشینه نگاه میکنه ! چرااینطوری شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ *
آخرشی لجن...
به اندازه ی کافی لجن داریم ..... نمیخواد تو هم بهشون اضافه بشی ... واسه محیط زیست ضرر داره ...؟!!!!!!!!!
عالی بود مثل همیشه راستی بیا خودم بهت یاد میدم عزیزم ارزونم حساب میکنم
لجنم واسه خودش شخصیت داره ... به یه چیز دیگه گیر می دادی خب .
راستی به بچه های اینجا دیکته درس میدی؟؟!!
بعضیها که ذاتا لجن هستن رو کار نداریم ولی فاجعه اون زمانیه که اونی که لجن نیست لجن بشه!
بابا چه لجن لجنی شده اینجا... بلاگ توپیه
سلام ....
نمی دانم که این چشم بلا خیز /
چه میخواهد چه میخواهد ز جانم ؟ /
دگر زین دام هستی سوز افسون /
خدایا ! وارهانم وارهانم
« گلشن کردستانی »
سلام.ببخشید دیر اومدم.ولی به همتون تبریک مگم.شما انگاری از تو شکم ماماناتون وبلاگ نویس بودین.ذاتی کارتون درسه.
آقای متهم آقا لجن بو میده ، بد رنگه ، ژشته ، ولی تشخیر خودش نیشت.تاژه ماهم اژ هرکی بدمون میاد بیخودی بش میگیم لجن. مخلصیم
سلام ... سعی نکن هیچ وقت لجن بشی ... چون وقتی از لجن زار دوباره در بیایی یه جورایی نابود میشی ....
این که استعداد در شعر داری خیلی خوب است و اون شعرها
هم جالب بود ... فقط جالب بود .
*
درباره نوشته ی "یه تانگوی زنانه" چیز ِ زیادی درک
نکردم ! یعنی نمیدونم !
*
درباره "لوطی" : خب زمونه عوض شده و کاریش هم نمیشه
کرد ! نمیشه که برگشت به عقب ! الانم همچین بد نیست ولی
داره بد میشه !
نمیدونم ! ولی خب فکر میکنم تقصیر خودمون است که اینجوری
شده و کسی غیرت نداره !
یکی از استاد های من تعریف میکرد که یکی از همکاراش
داشته تو خیابون میرفته یه موتوری میاد کیف زنه رو
میزنه ، ولی این زنه کیف رو ول نمی کنه و همین طوری روی
زمین کشیده میشه !
یه یارو اونجا بوده که فقط داشته این صحنه رو نگاه
میکرده !
حتی با ماشینی که زیر پاش بوده دنبال اونا نمیکنه !
فقط و فقط میشینه نگاه میکنه !
چرااینطوری شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*
:://////////////.......
موفق باشید
۸۲؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان ۹۰
:(