این که استعداد در شعر داری خیلی خوب است و اون شعرها هم جالب بود ... فقط جالب بود . * درباره نوشته ی "یه تانگوی زنانه" چیز ِ زیادی درک نکردم ! یعنی نمیدونم ! * درباره "لوطی" : خب زمونه عوض شده و کاریش هم نمیشه کرد ! نمیشه که برگشت به عقب ! الانم همچین بد نیست ولی داره بد میشه ! نمیدونم ! ولی خب فکر میکنم تقصیر خودمون است که اینجوری شده و کسی غیرت نداره ! یکی از استاد های من تعریف میکرد که یکی از همکاراش داشته تو خیابون میرفته یه موتوری میاد کیف زنه رو میزنه ، ولی این زنه کیف رو ول نمی کنه و همین طوری روی زمین کشیده میشه ! یه یارو اونجا بوده که فقط داشته این صحنه رو نگاه میکرده ! حتی با ماشینی که زیر پاش بوده دنبال اونا نمیکنه ! فقط و فقط میشینه نگاه میکنه ! چرااینطوری شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ * خب گفته بودی نمیتونی عکس هایی رو که گرفتی بزاری ! چرا ؟ * چند روز پیشا که اومدم تو وبلاگت دیدم لینک وبلاگم نیست ، یعنی تو قسمت دوستان جدید دیگه نبود ... وقتی بقیه جاها رو نگاه کردم دیدم که لینک منم هنوز هست ، فقط جاش عوض شده ... ممنون ... ولی من هیچم قشنگ نمی نویسم ... : ( :( :(
مینا
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 ساعت 05:39 ق.ظ
کسی که این رو ساعت ۵:۳۸ بامداد ۱۲/۱۲/۱۳۸۴ اینجا میذاره خیلی خره. یادته؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
هه هه هه هه هه.....
اصلا احمقانه نبود من خیلی چیزها یادمه
اما نه مثل اینکه یادم نیست
با مزه بود و حسابی سر کاری .........وقت کردی یه کم زحمت بکش........
چرا اتفاقا الان که گفتی یادم افتاد . . . . ای بابا .
چه خبره بلاگ مشترک زدید؟
کلا عالی بود. عالی عالی عالی....
خودتی..
تکیلا باتوم: وبلاگت بی آب غذا داره می میره برو آپدیت کن.
(دیدی یادم بود.)
آره یادمه .. تو چی ؟ یادته ؟؟؟
شما دوتا چشم میخورید بالاخره. شما همه کاراتونو شریکی انجام میدین؟ همون به درد هم میخورید هاهاها
سلام ...
خوب بود
ولی متن به این بزرگی رو فقط ۲ نفر نوشتن .. ؟
به نظر می رسه کار ۵- ۶ نفر باشه
بابای
میگم شما دو تا ایقدر به مغزتون فشار نیارین خسته میشین یه وقت ، پویا بابا گول اینو نخور ، از ما گفتن بود دیگه خود دانی ، حاج بهنود
این که استعداد در شعر داری خیلی خوب است و اون شعرها
هم جالب بود ... فقط جالب بود .
*
درباره نوشته ی "یه تانگوی زنانه" چیز ِ زیادی درک
نکردم ! یعنی نمیدونم !
*
درباره "لوطی" : خب زمونه عوض شده و کاریش هم نمیشه
کرد ! نمیشه که برگشت به عقب ! الانم همچین بد نیست ولی
داره بد میشه !
نمیدونم ! ولی خب فکر میکنم تقصیر خودمون است که اینجوری
شده و کسی غیرت نداره !
یکی از استاد های من تعریف میکرد که یکی از همکاراش
داشته تو خیابون میرفته یه موتوری میاد کیف زنه رو
میزنه ، ولی این زنه کیف رو ول نمی کنه و همین طوری روی
زمین کشیده میشه !
یه یارو اونجا بوده که فقط داشته این صحنه رو نگاه
میکرده !
حتی با ماشینی که زیر پاش بوده دنبال اونا نمیکنه !
فقط و فقط میشینه نگاه میکنه !
چرااینطوری شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*
خب گفته بودی نمیتونی عکس هایی رو که گرفتی بزاری ! چرا ؟
*
چند روز پیشا که اومدم تو وبلاگت دیدم لینک وبلاگم نیست ،
یعنی تو قسمت دوستان جدید دیگه نبود ... وقتی بقیه جاها
رو نگاه کردم دیدم که لینک منم هنوز هست ، فقط جاش عوض
شده ... ممنون ... ولی من هیچم قشنگ نمی نویسم ...
: ( :( :(
کسی که این رو ساعت ۵:۳۸ بامداد ۱۲/۱۲/۱۳۸۴ اینجا میذاره خیلی خره. یادته؟