با یه کوله بار٬ پر از خاطره روبروی چشمای بیتابم ایستادی.
و زمان با دستای نامرئش تو رو ازم جدا میکنه.
در کمال ناباوری٬ دورشدنت رو با بغض تماشا میکنم.
تو هیچوقت برام نگفتی چرا
با اینکه میدونستی بر نمیگردی
ازم خواستی تا منتظرت بمونم.
و تو از شهر من رفتی. برای همیشه.
تو رفتی٬ برای یه شروع دیگه.
من موندم٬ با یه دنیا تنهایی.
و یه عالمه علامت سوال......
تکیلا
عاشق شدم ٬ احساس کردم که دنیا یهو دود شد و رفت هوا . این دفعه سعی میکنم تو محیط در بسته عاشق بشم ...
نوشته شده توسط یک متهم
داشتم از خودم رد می شدم که از روم رد شد .
رد پاش موند روی دلم که همیشه زیر دست و پاست .
دور رد پاش با گچ سفید یه خط کشیدم که صحنه عشقم به هم نخوره .
الان که چن وقت گذشته اون خط سفید پاک شده .
ولی دلم شده شکل یه رد پا .
حالا مدام صدای پاشو میشنفم .
تالاپ... تولوپ.
نوشته شده توسط آلبالو