هییییییی تا کی می خوای زانو قم به بغل بگیری انقدر غر غر نکن حاله همرو
میگیری بسه چقدر انرژی منفی در میکنی نیشه تو باز کن
ببین دنیا چه خبره پاشو بابا دسته تو بده به من بیا باهم بدوییم زود باش عقب
میمونیما
فقط اینو بگم جا نزنیا رفیقه نیمه راه دیگه نمیخوام!
کله خر جون
سلام
نمره دیکته ات چند بوده؟ که نمیدونی غم چجوری نوشته میشود
( درویشی به در دیهی رسید . جمعی کدخدایان را دید آنجا نشسته ، گفت : " مرا چیزی بدهید وگرنه به خدا با این دیه همان کنم که با آن دیه دیگر کردم ."
ایشان بترسیدند ، گفتند : "مبادا که ساحری یا ولیی باشد که از او خرابی به دیه ما رسد ." آنچه خواست بدادند . بعد از آن پرسیدند که : "با آن دیه چه کردی ؟ " گفت : " آنجا سوالی کردم ، چیزی ندادند . به اینجا آمدم . اگر شما هم چیزی نمی دادید این دیه را نیز رها می کردم و به دیهی دیگر می رفتم ." == عبید زاکانی )