خنجری داد به دستم که بکش.
گفتمش : مطمئنی ؟
گفت : بکش.
گفتمش : راه دگر نیست جزین؟
گفت : آخرین راه همین است , بکش.
کشتمش.
واپسین لحظه به من گفت :... مرا؟!
گفتمش : پس چه ؟؟
زمین خورد وگفت :
کاش این فاصله را...
کاش این فاصله را .....
نوشته شده توسط آلبالویی که تنها مانده با فاصله ها .
شاید فاصله آدمو بکشه یا یه رابطه رو بکشه . اما آدم نمی تونی فاصله رو بکشه . شاید ولی یه رابطه بتونه فاصله رو بکشه . چی می گم ! زیادی درس خونددم مغزم رسوب داده !!! عالی بود .
هیچ وقت فاصله از بین نمیره ....هیچ وقت ....این آدم ها هستن که به خاطر فاصله ها از بین میرن
من وتو خط فاصله باران....
همیشه این فاصله های لعنتی مانع ازاین میشن که ببینمت٬که ببینیم.
یه دست نامرئی داره من وتورو ازهم دور میکنه.هیچ احساس میکنی؟هیچ میفهمی که منو تودیگه اون آدمای سبق نیستیم.خیلی وقته دیگه نگاهات دلمو نمیلرزونه.خیلی وقته صدات تنهاآوازخوشم نیست.خیلی وقته که دیگه نمیبینمت...
..............................................................
هی بچه ها.عالی بود.من ازبچه های پاپیونز هستم.اومده بودین ونظرداده بودین.منم اومدم پیشتون.اصلا فکر نمیکردم قلمتون اینجوری باشه.عالی بود.تبریک میگم.
تابعد...
کاش این فاصله را میپیمودم ... فاصله ای را که تو او را کشتی ... کاش این فاصله را مکن می پیمودم ...
سلام وب باحالی داری یه سر بزن
همیشه فاصله ای هست...و عشق صدای فاصله هاست...کاش این فاصله را...
کاش این فاصله را............
کاش می دانست که بجز این راهی نبودم ..به خدا که نبودم ...
کاش می دانستی ..
عجب....!!! من با اجازتون به شما لینک دادم شما هم اگه شد سری به من بزنید
میدونید من نمی شناختمتون .کفتر چاهی را هم نمی شناختم. ولی اونو که دیدم .گفت: هر چی جواب دارم اینجا بگم.خب منم اومدم.و خواستم چیزی هم بگم.ولی دیدم از شما ها فاصله ها دارم که، خیلی این فاصله را دوستش دارم من کجا ؟و شما کجا؟ اصلا خوبی فاصله اینه که میتونم تماشاتون کنم و غرق لذت بشم .من عاشق فاصله ها بودم همیشه.من متنفرم از اینکه بوی تن تونو حس کنم ولی چشام قشنگی ها تونو نبینه .شایدم برای چشام بیشتر ارزش قایلم تا برای بینی ام.خب هر کسی یه سلیقه ایی داره .اینم سلیقه منه
سلام :)
کاش فاصله ها فقط بین دستای آدم ها بود نه بین قلب هاشون
سلام . قاتل فاصله رو در بودن طرفش دیده بود . گاهی ما متاسفانه این طور می شیم .... تا بعد ...
سلام ... میدونی بزرگترین اشتباه چی است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این است که آدم عاشق بشه و بهش بگن : بابا بی خیال شووووووووووووو
عشق کیلویی چنده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه عشق و عاشقی وجود ندارهههههههههه
خستم ... از همه چی خسته شدم ... می خوام که می تونستم یه جا برم که حتی خودم هم نباشممممممممممم
پنج سطراول عالی...سطر ششم ممتنع ...سطر هفتم عجیب و گنگ ...اما سطر های بعدی بد و کمی شوخی .....ببین یازده سطر شعر گفتی .دوتای آخرش تکرای داره می شه ده سطر....قبول ؟...حالا گوش کن !...شد چند سطر ...ده سطر؟...پنش تاش به درد می خوره ....پنش تاش خداپیغمبری به درد نمی خوره ...بیا یه کاری بکنیم ...خب؟..یه مادر دختر پیدا کنیم.پنج شطر دوم رو بدیم مادره .پنج سطر اولم بدیم دختره ...دختره رو من می گیرم ..مادره هم خودش با اون پنج سطر بره یه فکری برا خودش بکنه ...قبول ؟...
حالا من چی کار کنم؟ مثلنی خوبه که بگم من خنجر دستت؟ من شریک جرمت؟ من آستین کتت؟ خوبه؟... میدونین چی میشه که خانوم دختر همچین میشه؟ نمیدونین که... همش تقصیر این ضمیر ملکیه ... همین دیگه... این دیالوگ آخرم بود........؛)