گفتم : چرا اومدی اینجا ؟
گفت : اومدم فوت آخر رو یاد بگیرم
گفتم : فوت آخر ؟ آخه ...
گفت : چیه ؟ میخوام بدونم
گفتم : نمیشه نگم ؟
گفت : نه ! باید بگی ٬ می خوام بدونم .
دستش را گرفتم . لبانم را به لبانش فشردم . فوت آخر را دمیدم در دهانش ... اما مرد از فوت آخر من ...
به قلم بابالنگ دراز که نمی دونه چرا مطلب قبلیش رو پاک کردند ...
اولا که اول شدم .ثانیا که اگه نمی مرد فوت آخر نمیشد که تازه میشد فوت اول .
چقدر بی رحمی! اگه می دونستی میمیره نباید فوت آخرو می دمیدی!!!
فوت اینجا استعاره از چیه ؟ نه واقعا ؟از خود بابا لنگ دراز هم می پرسم .
سلام .... واااااااااااااای .. یعنی فوت آخرش اینقدر بد بو بود ( چشمک) ......ولی واقعا خارج از شوخی فوت آخر اگه بدونی دیگه آخریه مردن داره !!!!!....بارانی باشی و عاشق:)
به منم فوت آخرو میگی؟
احمقانه ترین جمله ای که به ذهنم رسید گفتم
دستم را گرفت.. لبانش را به لبانم فشرد.. فوت آخر را دمید در دهانم. مــــــــردم از فوت آخرش ! تازه آن موقع بود که فهمیدم نفس عزرائیل چقدر می تواند سرد باشد....
سلام با با ...چه خوب...
سلام ... حتی من می تونم بگم که : این نهایت نامردیه !!!!!!! بابا جان چرا به عقده های ... سرنزدی ؟ ولنتاینتم مبارک ... تا بعد ...
در عشق کنجکاوی برای رسیدن به نهایت خوب نیست ... با تموم وجود باید پرید
خاکه عالم بابا جان پا دراز ! نکنه شما ازراییل میباشی؟
(باز من بد حرف زدم؟ آدم نمیشم دیگه شما به بزرگ واریه خودت ببَشق!)
اوه اوه اوه ! یادم باشه ماچت نکنم هیچوقت!
سلام خوبی سایتت خیلی باحاله یه سوالی داشتم من نمیتونم واسه سایتم نظر دهی بسازم می شه کمک کنی ایمیل بزن به من اینم سایت من www.sinasoti.blogsky.com