این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

قهر و آشتی




بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
می روی در خلوت تنهایی ات
می روم من هم , به تنهایی سفر
آه .. اما بی تو , تنها می شوم
بی تو تنها مرد شبها می شوم
بی تو آخر , عشق هم بی معنی است
بی تو من , شکل معما می شوم
خوب می دانم که نقطه ضعف نیست
عشق قدرت می دهد , از ضعف نیست
دوستت دارم و می دانم , تو هم
دوستم داری , و این یک حرف , نیست
تق وتق ..... , در را برایم باز کن
تق و تق ....., باشد برایم ناز کن
تق و تق ....., تقریبا این در باز شد
تو بیا , در را تماما باز کن
آه می دانستم این را , آشتی ؟
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
خب دگر , این اشک ها را پاک کن
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
گرمی آغوش بازم , مال تو
شعر من , بانوی نازم , مال تو
حس خوب بودن تو , مال من
قلب پر راز و نیازم , مال تو


نوشته  آلبالو

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ب.ظ

من تمنا کردم که تو با من باشی
تو به من گفتی هرگز هــرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا قصه این هرگز کشت ..........

می تونم فکر کنم اینو واسه من گفتی؟اجازه هست خودمو جای بانوی نازت بذارم؟؟

ناز کردم،در را باز کردم
غرورم را شکستم من
آشتی کردم
اما
تو نبودی
باد می آمد
باد می آمد
خسته و افسرده و بیمار
دل شکسته در پس دیوار
من تو را می جویم
اما
مانده ام تنها
مانده ام تنها در این دنیای وانفسا

نرگس... پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:25 ب.ظ http://talkme.persianblog.com

و چه لحظه زیبایی...

چشم تو چشم جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:56 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

بوس !

ویروس یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:17 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

چه صدف ها که به دریای وجود /
سینه هاشان ز گهر خالی بود ! /
ننگ نشناخته از بی هنری /
شرم ناکرده از این بی گهری /
سوی هر در گهشان روی نیاز /
همه جا سینه گشایند به ناز ... /
زندگی – دشمن دیرینه ی من – /
چنگ انداخته در سینه ی من /
روز و شب با من دارد سر ِ جنگ /
هر نفس از صدف ِ سینه ی تنگ /
دامن افشان گهر آورده به چنگ /
وان گهرها ... همه کوبیده به سنگ ! = فریدون مشیری

ویروس دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:15 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

( آسمان ، دریای آبی ، /
ابرها ، قوی های مست ! /
شوق ِ یک دریا تماشا بر نگاهم داده بود ! ... = مشیری )

این یک زن است پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 ق.ظ

آخی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد