عشق و جنون هیچ وجه تشابهی ندارند که یک تفاوت اساسی داشته باشند...عشق یک احساسه پاک و خالصه... اون کسی هم که خودشو به نفهمی می زنه عاشق نیست خودخواه،می خواد همه چیز رو جوری ببینه که خودش دوست داره،کسی که خودشو به نفهمی می زنه عاشق نیست فقط نمی خواد واقع بین باشه ... کسی که خودشو به نفهمی می زنه ضعف داره (عشق هم که قدرت می دهد از ضعف نیست)اینو که دیگه خودت می گی،یه بار عشق رو تجربه کردم،تو یه شب سرد زمستون، گرم شدم خیلی گرم شدم اینقدر گرم شدم که سوختم ... یه نفر بهم یاد داد که چطور می شه عاشق شد....چطور می شه از حقیقت یه عشق واقعی و ملموس لذت برد...اون شب رو هیچ وقت از یاد نمی برم... از عشق جوره دیگه بنویس وقتی تو اینجوری می گی نا امید می شم ... وقتی از عشق می خوای بگی با عشق بگو .... بیشتر بنویس...من که حسابی فعال شدم مدام دارم می نویسم....بلاگ جدیدم که هر روز به روز می شه رویاهای آبی هم که دیشب به روز شد...در ضمن پنج شنبه یه جشن کوچیک دارم تو هر ۲ خونه ام دوست دارم اولین مهمونش باشی... بیشتر مواظب خودت باش ... هر از گاهی هم از دوستای قدیمی یه خبری بگیر ;) طبق معمول کلی حرف زدم ببخشید دست خودم نیست عادت کردم;) شاد باشی
نیلوفر
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1383 ساعت 09:06 ب.ظ
هههههههههههههههممممم من که تا حالا تجربه نکردم . به نظر من ادم خر عاشق میشه .. اونی رم که مجنون میشه دیگه بزار و برو ....................
مثل این است که شب نمناک است. // دیگران را هم غم هست به دل، // غم من، لیک، غمی غمناک است. = سهراب ( سلام ... شاید ... نمی دونم ... واقعا شاید تنها فرق عشق و جنون همین باشه ... نه ... یه جورایی هم این نمیشه ... فکر نمی کنم در عشق ُ آدم خودش رو به نفهمی بزنه ... )
من هم می گم در عشق کسی خودش رو به نفهمی نمیزنه و فقط چشمای عاشقه که کور می شه و هیچ چیز رو جز معشوقش می بینه! حتی اگر اون معشوق اون را با خودش به قهقرا ببره و یا به اوج ! وقتی گرفتار چینی عشقی باشی به هیچکس گوش نمیدی و فقط می خوای به راه خود در کنار معشوقت ادامه بدی. ولی اگه از بد حادثه مجبور به گذشتن از عشقت باشی بعد که میای بیرون همه چیز ها رو می بینی و می فهمی که اگه عاشق بودی و عشق برات زیبا بوده ولی اون وسط خیلی نکته بوده که نمی دیدی و... در صورتی که هنوزم حسرت همون حماقتها رو می خوری! این رو من به شخصه تجربه کردم. از پرحرفیم معذرت می خوام..
[ بدون نام ]
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 ساعت 10:50 ق.ظ
ببخشید چند غلط تایپی داشتم (جز معشوقش نمی بینه) و چینی = چنین
مگه کسی که نفهم نباشه هم سراغ عشق میره ؟
عشق و جنون هیچ وجه تشابهی ندارند که یک تفاوت اساسی داشته باشند...عشق یک احساسه پاک و خالصه... اون کسی هم که خودشو به نفهمی می زنه عاشق نیست خودخواه،می خواد همه چیز رو جوری ببینه که خودش دوست داره،کسی که خودشو به نفهمی می زنه عاشق نیست فقط نمی خواد واقع بین باشه ... کسی که خودشو به نفهمی می زنه ضعف داره (عشق هم که قدرت می دهد از ضعف نیست)اینو که دیگه خودت می گی،یه بار عشق رو تجربه کردم،تو یه شب سرد زمستون، گرم شدم خیلی گرم شدم اینقدر گرم شدم که سوختم ... یه نفر بهم یاد داد که چطور می شه عاشق شد....چطور می شه از حقیقت یه عشق واقعی و ملموس لذت برد...اون شب رو هیچ وقت از یاد نمی برم...
از عشق جوره دیگه بنویس وقتی تو اینجوری می گی نا امید می شم ... وقتی از عشق می خوای بگی با عشق بگو ....
بیشتر بنویس...من که حسابی فعال شدم مدام دارم می نویسم....بلاگ جدیدم که هر روز به روز می شه رویاهای آبی هم که دیشب به روز شد...در ضمن پنج شنبه یه جشن کوچیک دارم تو هر ۲ خونه ام دوست دارم اولین مهمونش باشی...
بیشتر مواظب خودت باش ... هر از گاهی هم از دوستای قدیمی یه خبری بگیر ;)
طبق معمول کلی حرف زدم ببخشید دست خودم نیست عادت کردم;)
شاد باشی
هههههههههههههههممممم من که تا حالا تجربه نکردم . به نظر من ادم خر عاشق میشه .. اونی رم که مجنون میشه دیگه بزار و برو ....................
منم می گم عاشق شدن دیگه فایدههههههه نداره عزیزکم
مثل این است که شب نمناک است. //
دیگران را هم غم هست به دل، //
غم من، لیک، غمی غمناک است. = سهراب
( سلام ... شاید ... نمی دونم ... واقعا شاید تنها فرق عشق و جنون همین باشه ... نه ... یه جورایی هم این نمیشه ... فکر نمی کنم در عشق ُ آدم خودش رو به نفهمی بزنه ... )
من هم می گم در عشق کسی خودش رو به نفهمی نمیزنه و فقط چشمای عاشقه که کور می شه و هیچ چیز رو جز معشوقش می بینه! حتی اگر اون معشوق اون را با خودش به قهقرا ببره و یا به اوج ! وقتی گرفتار چینی عشقی باشی به هیچکس گوش نمیدی و فقط می خوای به راه خود در کنار معشوقت ادامه بدی. ولی اگه از بد حادثه مجبور به گذشتن از عشقت باشی بعد که میای بیرون همه چیز ها رو می بینی و می فهمی که اگه عاشق بودی و عشق برات زیبا بوده ولی اون وسط خیلی نکته بوده که نمی دیدی و... در صورتی که هنوزم حسرت همون حماقتها رو می خوری!
این رو من به شخصه تجربه کردم.
از پرحرفیم معذرت می خوام..
ببخشید چند غلط تایپی داشتم (جز معشوقش نمی بینه)
و چینی = چنین
سلام.
تولدت مبارک
شاید