این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

پروانگی

 

من و تنهایی ام
با تارهای  نازک و سفید رویاهایمان
پیله ای تنیدیم
به آرزوی یکی شدنمان در قالب پروانه ای با بالهای رنگارنگ
به شوق پریدنمان در آسمان آبی آرزو
ناغافل از آنکه
دستی پیله مان را
از شاخه خشک زندگی خواهد چید
و در آب های جوشان حقیقت خواهد جوشاند
از ما هیچ نخواهد ماند
جز تارهای نازک و سفید رویاهامان
که تار و پود پارچه ای رنگی خواهد شد
آویخته بر دیوار خاطرات آیندگان .


نوشته آلبالو و تنهایی اش .

نظرات 29 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:42 ق.ظ http://negarnr.blogsky.com

خیلی قشنگ...لطیف...زیبا... پروانه وار...پروانه وار...

ممنونم ...

نگار پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:45 ق.ظ http://negarnr.blogsky.com

مدت هاست می‌خونمت اما هیچ وقت برام هیچ نظری ندادی... بازهم می‌خونمت

مدتهاست که می دونم نوشته هامو می خونی و نظر نمی دی ... بوی عطر اومدنت می پیچه اینجا ... ممنونم که نوشته های منو قابل خوندن می دونی .دوست قدیمی من .

عطیه مهربون پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:23 ق.ظ

پروانه ای بودا!

پروانه ای و پارچه ایی ... خوشحالم که نوشته هامو اینقده زود می خونی عمو جون .

سما (دختر تهرونی سابق) پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:04 ق.ظ

عالی بود....

ممنونم ... وبلاگت چی شد ؟ چرا اینقده کم پیدایی تو ؟

سما (دختر تهرونی سابق) پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:07 ق.ظ

مدتهاست که دلم بدجوری گرفته...تنهایم اما این تنهایی رو ترجیح می دم ...

می خوام بگم : می تونم بفهمم ... ولی واقعا هیچکسی نمی تونه بفهمه .

وحیده پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:35 ب.ظ

وسیع باش وتنها وسربه زیر وسخت

سعی می کنم باشم ... تا چه پیش آید .

مرد دلتنگ پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ب.ظ http://www.darkenareto.persianblog.com

سلام...من از وبلاگ tequila به اینجا اومدم...arshia_irani5555: salam
arshia_irani5555: mikhastam ba ejazaton ye matlab ro az weblogeton ke ghablan mineveshtid bardaram
arshia_irani5555: va
arshia_irani5555: power pointish konam
arshia_irani5555: bad vase khodetonam mifrestam
arshia_irani5555: in matlabo

میگی عاشق بارونی٬
ولی وقتی بارون میاد٬ چتر میگیری بالا سرت.
میگی عاشق برفی٬
ولی طاقت یه گوله برف رو نداری.
میگی پرنده ها رو دوست داری٬
ولی میندازیشون تو قفس.
میگی عاشق گلهایی٬
ولی خیلی راحت از شاخه جداشون میکنی.
انتظار داری نترسم
وقتی میگی عاشقمی؟؟؟

لطفا بگید این مطلب از کیه...ممنون

نمی دونم نوشته از کیه .. ولی از هر کی هست خیلی قشنگه .

عططیه مهریبون جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:06 ق.ظ http://www.darush110.persianblog.com

پروانه وار به گرد شمع وجود تو...می چرخم ودر این میان بر باد میروم....

پ.ن‌: شعر مال خودمه عمو..تقدیم به عموهای پروانه ای!

خیلی قشنگ بود مهربون ... تو که از من پروانه ای تری .

سالار جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:16 ب.ظ

البالو تو معرکه ای

تو هم همینطور سالار خان .

عادله جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ب.ظ http://aeko.blogsky.com

پارچه ای با نقش یک پروانه با بالهای رنگارنگ!

آره .. تقریبا رنگی بین آبی و بنفش ... با تار و پود خیلی نازک و نرم .

مرمر شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ق.ظ

بگردم چرا تهنا؟

تنهایی هم خودش عالمی داره مرمرخانوم . مگه نه ؟

دلتنگ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:57 ب.ظ http://depress.blogfa.com

همیشه باهات جلو اومدم...بازم هستم پس برو جلو

از همراهیت ممنونم ... دوست خوب و همراه من .

الهه نامقدس شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ب.ظ http://unhollygoddess.blogfa.com

فکر نمیکنم که مغز احمق من بتونه به خودش بقبولونه نوشته هات و

مغز خودمم همینو میگه دوست من .

شیما یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:04 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

تنهایی من بیشتر شبیه یه چهاردیوای بدون روزنه اس
چهار دیوار از جنس ناکامی های مکرر
چهار دیوار از جنس آرزوهای محال
چهار دیوار از جنس غرور
چهار دیوار از جنس حقیقت
یه چهار دیواری ساختم که نسبت به دورغهای رنگی مقاومِ
شاید اگه مثل کرم ابریشم دورم یه پیله می تنیدم
یه روزی امید پرواز
امید رهایی
یا حتی انداخته شدن تو یه دیگ آب جوش
تبدیل شدن به تارهای نازک
بعدشم یه پارچه رنگین رو داشتم
اما حالا...
البته شاید چهار دیواری من بهتر باشه
چون پروانه یه روزی می افته تو دام عنکبوت
پارچه رنگینم یه روزی می پوسه
اما من...

دوست خوبم مثل همیشه عالی بود لذت بردم

جالب بود ... ولی من چاردیواری رو دوست ندارم ... آدمو خفه می کنه .. همون ژیله بهتره به نظرم ... ممنونم به خاطر دقت نظرت .

عطیه مهربون دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:23 ق.ظ http://www.darush110.persianblog.com

...و من باز هم در پیله ابریشمین احساس به خواب میروم و خواب پروانه شدن می بینم..

اینم خوبه ... ولی ... زود تموم میشه

پسرک تنها دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

پارچه را بخاطر بسپار
پروانه مردنیست!

تنهایی رو هستم!

اینم یه جورشه ... با هم کشفش کردیم .. مگه نه ؟

قلب شکسته دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 ب.ظ

سلام........آلبالو....... آخه من به تو چی بگم؟؟؟
چقدر ازت تعریف کنم؟
آخه بابا .... این نوشته های قشنگو چه جوری می نویسی؟
همیشه وقتی یه چیزی می بینم که باعث ناراحتیم میشه چشمامو می بیندم و سعی میکنم آلبالویی فکر کنم و به خودم بقبولونم که اینم قشنگه و تحمل این شرایط خیلیم سخت نیست ...
آلبالو ..... بی نظیری

تو خیلی مهربونی ... محبتت نسبت به من خیلی زیاده دوست خوب من .. من اینقدرها هم که می گی تعریفی نیستم .. ولی سعی می کنم خوب باشم .. ممنونم .

ویروس دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ب.ظ http://DataBus.persianblog.com

با قلم می گویم . // - ای همزاد ، ای همراه ، // ای هم سرنوشت // هردومان حیران ِ بازی های دوران های زشت . // شعرهایم را نوشتی // دست خوش ؛ // اشکهایم را کجا خواهی نوشت ؟

با این سبک نظر دهی موافق نیستم ... گرچه دوست من هستی ولی ترجیح می دم این متنو توی وبلاگت بخونم تا اینجا .. ولی بازم ممنونم .

شیما سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

پیله هم دست کمی از چهار دیواری نداره تازه چهار دیواری یه کم بزرگتره:)

ولی پیله نرم تره ... سفید تره ... میشه شکافتش و بیرون خزید ... ضمنا بافته دست خود آدمه

شهرزاد آسمانی سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:02 ب.ظ http://shahrzaad.blogfa.com

دلم لرزید .... خیلی زیباست .

ممنونم

قلب شکسته سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:01 ب.ظ http://namehayesargoshade.persianblog.com

سلام........
راستی آلبالو یه چیزی راجع به این نوشته شما دیشب یادم اومد و اون اینکه:
تا حالا ندیده بودم کسی بتونه با تنهایی اش احساس قشنگی رو منتقل کنه ....
و تا حالا هیچکس با تنهایی اش نتونسته بود خوشحالم کنه و نشده بود تنهایی کسی رو تمجید کنم ...

تنهایی قشنگی هایی هم داره دوست من که حتما خودت هم تجربه کردی ... بستگی داره چطور تنها باشیم ؟ مگه نه ؟

مرمر سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.marmarkhanoom.persianblog.com

تنهایی هم عالمی داره قبول.
ولی اگه همیشگی باشه خسته کننده و دردناک می شه.
ولی خوب...
فکر نمی کنم با اینهمه دوستای خوبی که داری بازم تهنا باشی نه؟:)

آدم دو تیکه است .. یه تیکه اونیه که همه میبینن .. این تیکه من اصلا تنها نیست ... یه تیکه هم اونیه که کسی نمی تونه ببینه .. این یکی تیکه من تنهای تنهاست .

قلب شکسته چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ق.ظ http://namehayesargoshade.persianblog.com

بازم سلام......
می دونم......
تنهایی خیلی قشنگه.........
خیلی اوقات زیباترین لحظه ها رو توی تنهاییام تجربه کردم
ولی هیچوقت تنهایی کسی نتونسته بود احساس زیبایی بهم انتقال بده ..............
اونقدر تنهایی رو قشنگ به تصویر کشیدین که آدم حتی از تصورش هم احساس لذت میکنه.که البته لذتی آمیخته با اندوه..... اندوه از اینکه همیشه چیزی هست که مانع آزادی و پرواز بشه..........

ممنونم .. تو خیلی لطف داری ...

دردآشنا چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:09 ق.ظ

درد انسان متعالی عشق و تنهایی است.

عشق با تنهایی جور در میاد ؟

مرمر چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.marmarkhanoom.persianblog.com

اون تیکه ت تنهاست یا می خوای که تنها باشه؟!!
اینو قبول دارم که آدم گاهی به تنهایی نیاز داره.همونجور که به بودن ببا دیگران احتیاج داره.همونجور که به آب نیاز داره...به غذا...به هوا...
شاید اونت تیکه ی تنها رو خودمون به وجود میاریم...واسه ی اینه لحظاتی رو با آرامش بگذرونیم.حتی اگه وسط استادیوم ازادی هم باشی با یه دنیا دوست و رفیق اگه دلت آرامش بخواد می تونی به تنهاییت پناه ببری...
حالا یه سوال؟
این تنهایی وجودتو فکر می کنی کسی بتونه پر کنه؟

حرفات درسته .. ولی نمی دونم .

دردآشنا پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:52 ق.ظ

آدم تا عاشق نشه آدم نمیشه وهیچ عشقی شبیه دیگری نیست ودر کشیدن بار عشق و تحمل مرارت آن تنهایی چون هیچ کس نمی تو نه تمام وکمال درکت کنه تا چه برسه به اینکه مرهم باشه .
هر کسی از ظن خود شد یار من
ازدرون من نجست اسرار من

این بیت یک عمر حرف دل منه ...

مرمر پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:38 ب.ظ http://www.marmarkhanoom.persianblog.com

خوب منم نمی دونم:دی
ولی فکر کنم کسی نتونه این کارو بکنه. م م م ...خوب که فکر می کنم می بینم حتی عزیزترین و نزدیکترین فرد بهم هم نتونسته اون تیکه ی تنها رو از تنهایی در بیاره.همیشه حرفایی هستن که ناگفته باقی می مونن...

درسته ... همینه دیگه .. همینه .

نیلوفرنگی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ق.ظ http://to0otfarangi.blogsky.com

ارزوی پروانه شدن...
لعنت به تمام ارزو های نشدنی و شدنی یکجا!

ای بابا .. چرا به جای آرزو پر از لعنت شدی تو ؟

سورن یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:34 ق.ظ

آدم خودش بمیره بهتره تا رویاهاش بمیرن رویاها جاودانه هستند وفارغ از هر حصاری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد