منم رنگین کمون می خوام اگه می شه باهاش دلش رو بدوزدم... خیلی قشنگ بود کاش می تونستم بازم تو این چند نفر بنویسم چند وقتیِ اجازه نوشتنم اونجا لغو شده... حتما یه دلیل قانع کننده داره...نمیدونم!
تینا
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 ساعت 07:43 ق.ظ
خیلی قشنگ بود.
ایلیا
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 ساعت 03:00 ب.ظ
سلام خوش به حالش {چشمک"}
ایلیا
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 ساعت 03:08 ب.ظ
راستی تورو خدا به آلبالو بگو بزاره منم بنویسم اینجا
آلبالو
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 ساعت 04:04 ب.ظ
بسیار زیبا
عطیه مهربون
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 ساعت 09:25 ب.ظ
منتظرت هستم در جایی پشت مه زیر رنگین کمون آرزوها باشد ؟
نگاهت همینجوریش هم رنگین کمونه همشهری خانوم
منم رنگین کمون می خوام اگه می شه باهاش دلش رو بدوزدم...
خیلی قشنگ بود
کاش می تونستم بازم تو این چند نفر بنویسم
چند وقتیِ اجازه نوشتنم اونجا لغو شده...
حتما یه دلیل قانع کننده داره...نمیدونم!
خیلی قشنگ بود.
سلام
خوش به حالش
{چشمک"}
راستی
تورو خدا به آلبالو بگو بزاره منم بنویسم اینجا
بسیار زیبا
منتظرت هستم در جایی پشت مه زیر رنگین کمون آرزوها باشد ؟
سلام
وبلاگ گروهی باحالی دارین
فکر می کنم بیشتر خودتون نظر می دین
به هر حال به منم سر بزنین خوشحال می شم
بابای
ای پرتوِ آشنای خانگیِ خانه ای که دیگر نیست
تا در بدرِ ما
راهی نمانده
فرصتِ صدا
که رفت
فرصتِ نگاه را . . .
باز ارزو می کنم باران ببارد...
پرده چشمانم زیر باران کمرنگ تر میشود..........
:)
کاش یه سنگدل اونور نباشه
به چشمات بگو دیگه نباره،رنگین کمانی در کار نیست.
از طرف:بارونی که دیگه نمیباره!
اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی ، آن گاه ، اعماق هم به درون تو نظر می اندازند = نیچه