تنها ماندن در پیله ،پروانه شدن نیست.پروانه ناگزیر از پرواز پیله ها را می درد.باید عاشق بود ، قصد سفر کرد، از تیرگی های گذشته گذشت و از روشنایی ها پر پرواز ساخت و سختی شکاف برداشتن پیله ها و ریختن آنها را به جان خرید.باید انتخاب کرد..و بعد ..چه زیبا خواهد بود شکفتن گل در شب،شکاف برداشتن پیله پروانه و زیباتر سوختن پروانه در آتش است...
من به پروانه شدن نمیرســــــــــــــــــــــــــم...
اما پیله من تنگ و تاریک نیست .. پیله من اندازه یک اتاق دو در سه است .. فکر می کنی پروانه بشم از آخر ؟
آخرش هم معلوم نیست پروانه می شی یا توی همون پیله می گندی!
سخته خیلی ام سخت...
تخففوا...تلحقوا
ma ke hamishe tooye pileim
خب اگه پروانه شدن رو میخوای بایس بهاش رو بپردازی !
من توی یک پیله ی ۲.۵*۳.۵ خیلی دوست داشتنی زندگی میکنم و هیچ وقت هم نمیخوام از پیلم بیرون بیام مگه روزهایی که شما بیاین...
من دلم میخواد زنبور بشم ....اونم زنبور گاوی ...پروانه چیه ؟؟
یا شاید هم باید حتما بسوریم ...
که بقیه باور کنند پروانه شده ابم!
تنها ماندن در پیله ،پروانه شدن نیست.پروانه ناگزیر از پرواز پیله ها را می درد.باید عاشق بود ، قصد سفر کرد، از تیرگی های گذشته گذشت و از روشنایی ها پر پرواز ساخت و سختی شکاف برداشتن پیله ها و ریختن آنها را به جان خرید.باید انتخاب کرد..و بعد ..چه زیبا خواهد بود شکفتن گل در شب،شکاف برداشتن پیله پروانه و زیباتر سوختن پروانه در آتش است...
نقطه دید جالبی بود...