آهای خدای مرهبان
دلم می خواد
یه خورده آب
یه خورده نان
سبیل بابا
جی جی مامان
یه وجب و نیم سر و زبان
همینو بده
خواستی برو
خواستی بمان .
نوشتیده شده آلبالو
با یه کوله بار٬ پر از خاطره روبروی چشمای بیتابم ایستادی.
و زمان با دستای نامرئش تو رو ازم جدا میکنه.
در کمال ناباوری٬ دورشدنت رو با بغض تماشا میکنم.
تو هیچوقت برام نگفتی چرا
با اینکه میدونستی بر نمیگردی
ازم خواستی تا منتظرت بمونم.
و تو از شهر من رفتی. برای همیشه.
تو رفتی٬ برای یه شروع دیگه.
من موندم٬ با یه دنیا تنهایی.
و یه عالمه علامت سوال......
تکیلا
عاشق شدم ٬ احساس کردم که دنیا یهو دود شد و رفت هوا . این دفعه سعی میکنم تو محیط در بسته عاشق بشم ...
نوشته شده توسط یک متهم