در تنهایی خودم سیر میکردم . به دنبال کسی میگشتم تا تنهاییم را پایان دهد . به نزد آینه رفتم٬ فردی در آن بود که تنهاییم را تمام کرد ٬ ولی حالم را به هم زد . به پشت سرم نگاه کردم تا شاید کسی راببینم که در آینه است و او را بکشم . اما من تنها جلوی آینه بودم . بدم آمد از فرد در آینه ٬ از خودم بدم آمد . آینه را شکستم ٬ فقط برای اینکه دوباره تنها شوم . اما چه تنهایی مرگباری ...
به قلم بابالنگ دراز تنها مانده
salam be baro bachs ye sari ham be ma yek nafar bezanid
سلام ... مثل همیشه واقعی ولی تلخ ...
سلام.تنهایی آدم رو ذره ذره از بین می بره ولی گاهی اوقات یه خوردش لازم!
سلام..با اینکه ایده بلاگ جمعی خیلی خووبه..اما انگار ایروونیا تجربه کار جمعی رو دووس ندارن..استقبال نمیکنن.مثل فوتبالمون همش تکروی و خود نشون دادن....اه// و اما شما..همتون نویسده های خوبی هستین ..براتون آرزوی پیروزی میکنم..
تبریک می گم که اینجا هم می نویسی بسیار عالی است ...
تنها موندی؟اکشال نداره.همه یه روز تنها میمونن.بعضی هم تنها موندن ولی به روی خودشون نمی آرن.
اما شکستن آینه دردی رو دوا نمیکنه ...
سلام بابالنگ دراز عزیز . منم جودی آبوت . اگه از خودت بدت میاد چرا آینه ی بدبخت رو می شکنی ؟ اون چه گناهی کرده که آینه شده ؟.... اما ببین بهترین کسی که می تونه به تنهاییت پایان بده خودتی .... مطوئن باش که هیچ کس دیگه ای نمی تونه تو رو از تنهایی در بیاره تا خودت نخوای ....خوش باشی!
ورودتون رو به این وبلاگ تبریک می گم ...نوشته هاتونو خوندم قلم خوبی دارید منتها اگه یه کم شادتر بنویسین خیلی بهتره....به هر حال هر انسانی نیاز به تنهایی داره به نظر من تنهایی خیلی هم خوبه....موفق باشید
و دوباره تنهایی!!!!!!!!
درود...
سلام.وبلاگ بسیار جالبی بود.از دستم در رفته.بازم میام
سلام ..
خود شکن آینه شکستن خطاست ...
بابای