با اندکی تاخیر نوشته امشب تقدیم می گردد
به همه زنان و دختران دنیا :
از همه تان متنفرم..
ناگهان بر می گردم و می گویم:
- هیچ می دونی من کیم؟ من .. من ..
حرفم را می خورم؛
من
در سکوتی گزنده راهم را می کشم و می روم
او
هنوز مبهوت نگاهم می کند.
تصمیم گرفته ام که دیگر هیچکس نباشم..
فکر می کردم دیگر گذشته
دوره اینکه
تا با کسی آشنا شوی
از قضا چند روز دیگر تولدش باشد؛
امروز فهمیدم که زهی خیال باطل!
امروز تصمیم گرفتم آنقدر زنده بمانم
تا مردن همه کسانی را ٬که روزی حاضر بودم برایشان بمیرم ٬ ببینم..
دوباره تکرار و تکرار ..
امروز به قلب شکسته ام اعلام می کنم که مطمئنا سال دیگه
متفاوت ترین والنتاین زندگیمو خواهم گذروند!!