شاید آن ذره غمناکی که از گوشه چشمی فرو می ریزد ...
همینکه نوشته هاتو میخونیم بدون ذره بزرگی هستی
شاید به اندازه ی همون ذره ای که اگه تا وسط هاش بری دیگه بر نمیگردی !(اما خیلی بزرگی) راستی چرا دوستان دیگه اینجا نمینویسن نکنه با این وبلاگ قهرن؟
ازشبنم عشق خاک آدم گل شد...شوری برخاست فتنه ای حاصل شد...سرنیشترعشق بر رگ روح زدند...یک قطره از آن چکیدونامش (دل) شد...
باید در موردش فکر کنم .
همان ذره ای که روزی به زیر آوار می رود ... همان ذره ای که در خواب مرگ را سر میکشد ... همان ذره ای که میمیرد ...
یک ذره که بین بودن و نبودن.... زنده بودن و مردن معلق مونده ....
شاید آن ذره غمناکی که از گوشه چشمی فرو می ریزد ...
همینکه نوشته هاتو میخونیم بدون ذره بزرگی هستی
شاید به اندازه ی همون ذره ای که اگه تا وسط هاش بری دیگه بر نمیگردی !(اما خیلی بزرگی) راستی چرا دوستان دیگه اینجا نمینویسن نکنه با این وبلاگ قهرن؟
ازشبنم عشق خاک آدم گل شد...
شوری برخاست فتنه ای حاصل شد...
سرنیشترعشق بر رگ روح زدند...
یک قطره از آن چکیدونامش (دل) شد...
باید در موردش فکر کنم .
همان ذره ای که روزی به زیر آوار می رود ... همان ذره ای که در خواب مرگ را سر میکشد ... همان ذره ای که میمیرد ...
یک ذره که بین بودن و نبودن.... زنده بودن و مردن معلق مونده ....