این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

روزی که ..




خیلی زودتر از اینها باید این کارو می کردم ..

صدای جیغهات هنوز توی گوشمه ..
می دونم که اصلا انتظارشو نداشتی ..
در میان درد و لذتی که تو وجودت پیچیده بود اینو
از توی چشات خوندم ..

خیلی زودتر از اینها باید این کارو می کردم ..

 می دونی ..؟
امروز رو به خاطر بسپار ..

روزی که زن شدی ..


  فریاد خاموش ...
نظرات 14 + ارسال نظر
ناز خانوم پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:44 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

چه تاسف اور

بابالنگ دراز پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:13 ب.ظ

راستش ... می ترسم ازت ...

ساغر پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:41 ب.ظ

من فقط می خوام منظورت و از این نوشته بدونم؟

هاله جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:28 ق.ظ http://chekhabara.blogsky.com

قشنگ مینویسی اما آخرش زیادی شجاعتت گل کرد داداش!!

[ بدون نام ] جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:22 ق.ظ

آدمهای بزدل معمولا بجای حل مساله صورت مساله را پاک میکنند.

[ بدون نام ] جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ق.ظ

راستی اصلا تو کی هستی؟....خطر نا کیا!...

آلک جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:47 ق.ظ

انتظارش رو نداشتم ؟ هان ؟ ...... می دونی ؟ شک ندارم که این رو اگه بهت بگم شاخ در می آری و اصلا انتظارش رو نداری .... اما باور کن کم کم داشتم به اینکه اصلا داری یا نه شک می کردم ... مونده بودم برم یا بمونم به انتظار اینکه روزی ...... ممنونم ازت ....

طلا جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:17 ب.ظ http://taliyeh.tk

منو ببخش...اما مجبور بودم!

مرد سربی جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:58 ب.ظ http://sorbi.perisanblog.com

من یه خرده غریبم .. نظر دادن سخته.

روشن شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:02 ق.ظ http://night-cafe.persianblog.com

هی... فریاد خاموش (جونم ترجیحا)... باید خیلی زودتر از اینها این کارو میکردی... خودتو ناراحت نکن... یه چیزی گفت دیگه... مثل همیشه قشنگ......

او شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 06:40 ق.ظ http://asfalt.persianblog.com

تکرار

اینا همشون تکراریه
چقدر عادت کردیم؛ به حرفای تکراری
اصلن آدما همشون تکرارین
همه چیز؛ همه چیز دیگه تکراریه
حتا خود تکرارم تکراری شده
1
2
3
4
5
6
انقدر تکرارو تکرار نکن
اصلن یادم رفت تکرار ینی چی؟!

¤ نوشته شده در ساعت 8:44 توسط او

البته متن بالا درباره مطلب شما نیست
اینو من سه شنبه، 4 فروردین، 1383
تو وبلاگم نوشتم
سری به اون بزنید
خوشحال میشم


گلوریا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:31 ق.ظ http://gloriaen.persianblog.com

ممنون که سر زدی ... حکایت می دونی...؟ چیه یه تیکه کلام یا یک کتاب حرف ... از اینکه بعضی ها همیشه واقعیات رو با چیزایی مثل رومانتیک و شخصیت و ادب و ... اشتباه میگیرن متاسفام اگر ما می خواستیم یک آدم اتو کشیده باشیم دیگه بلاگ رو واسه حرف زدن انتخاب نمی کردیم .... مخلص

...... یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:01 ق.ظ

نیاز به داشتن تجربه نیست... کافیه چشماتو ببندی وببینی چقدر عمیق به تصویر کشیده شده.... اونقدر نزدیکه که ازش میترسی و یادت میره که اون فقط یه نوشته است. ۵۱ کلمه ...همه سر جای خودشون ...۵۱ کلمه برای اینکه تو بی پرده حس کنی... آُفرین

درد مشترک سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:52 ق.ظ http://www.akharebazi.persianblog.com

اگه اشتباه نکنم اینجا صدای فریاد خاموش شنیده می شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد