
خیلی وقته منتظر این لحظه بودم ..
به چشماش که پر از اشکه نگاهی می اندازم ..
و صداش که یه بار دیگه توی گوشم می پیچه ..
ـ خواهش می کنم .. ترو خدا .. نرو .. من بدون تو ....
از شنیدن جمله آخر خنده ام می گیره ..
خیلی وقته منتظر این لحظه بودم ..
تو
می گریی ..
و من
مغرورانه لبخند می زنم ..
و می شنوی صدای رفتنم را که تا ابد در گوشهایت طنین انداز خواهد شد ..
آری ..
تا ابد ..
فریاد خاموش
سلام
اگه واسه تو راحت بوده که بری ..................گریه های اونم دروغ بوده
تا ابد بمیر ...
تا ابد بی وقفه
زیبا بود
چه صدایی داشت...صدای خورد شدن غرور تو زیر قدم های بی تفاوت من...دوست دارم بازم بشنومش...بازم...بازم...
امیدوارم تو راه رفتن پات بشکنه !!!
سنگ دل...اگه غرور نبود من امروز خودکشی نمیکردم...!
اما باز هم بازنده اصلی خودتی اون موندو تو فرار کردی .. یه بازنده همیشه یه بازنده است.
سلام دوسته عزیز وبلاگ زیبای داری موفقباشی به من هم سر بزن خوشحال می شم
با عرض سلام
قضیه چی بوده ؟ انتقام جویی !!
تراژدی پایان عشق وجبران توسط یک لبخند