این روزها سعی می کنم یاد بگیرم چگونه می توانم همه را دوست داشته باشم ,
همه را , زشت و زیبا و مورچه و دیوار را
همه را دوست داشته باشم و ... و دلبسته به هیچکس نباشم
دلبسته بودن , شبیه طنابی در گردن داشتن است
باید مواظب باشی و گرنه
یا خودت از دست می روی یا طناب بیچاره پاره می شود ,
اگر خودت از دست بروی , دو حالت دارد
یا طناب برای همیشه نعش خاطرات تو را , آویزان بر خودش حفظ می کند
و یا از گردن بی جان تو بر گردن تازه نفسی دیگر می افتد
و اگر طناب پاره شود , یا تو در چاله های تاریک سردرگمی سقوط می کنی
و یا دنبال طنابی دیگر برای آویزان کردن خودت می گردی ,
رسم زندگی همین است ... و رسم عاشقی .
دوست داشتن و دلبسته شدن لازم و ملزوم همنندآلبالوی عزیز و این واقعا سخته که فقط دوستش داشته باشی چون خواه ناخواه طناب دلبستگی گریبانگیرت می شه و وقتی اونو از دست می دی متوجه میشی که چقدر دلبسته اون بودی ...من که واقعا نمی تونم این دو تا رو از هم تفکیک کنم ولی با این وجود تشبیه جالبی کردی که نشونگر یه واقعیته که منم باید خودمو با اون وفق بدم ...خوش باشی....نرگس
(:
هنوز به دنبال طنابی که پاره نشود .. و تا ابد ..