کفتر کاکل به سرم , طوقی ناز پاپری
گردن بلند چش سیاه , قشنگ نوک خاکستری
دم چتری سینه کبود , پر حنایی مو فکلی
قربون بق بق بقوهات , غبغب سفید مخملی
گشنته ؟ آب و دون می خوای ؟
وسعت آسمون می خوای ؟
می خوای که ملّق بزنی ؟
یه جفت همزبون می خوای ؟
این آسمون ,
این آب و دون ,
اگه قبولم بکنی
منم یه یار همزبون
ببین منم یه کفترم
یه کفتر بی رنگ و رو
شکل کلاغم ولی خب
ببین , ... میگم : بق بق بقو
بق بق بقو
بق بق بقو
فقط یه چیزی , خواهشاً
حرفامو به هیشکی نگو
در دلای دلمو
به هیچ کسی
نق نق نقو
نق .. نق .. نقووو
آلبالو
میو....میو....میووووووووو
سلام.جدا" این لحظات واقعی زندگیت را زیبا به شعر می نمایی.شاید این توصیفها چون به قول خودتان زندگی واقعی شماست اینقدر زیبا تر از ظاهرشان جلوه میکنند که قدم های هر رهگذری را دوباره به سوی نوشته های ظاهرا عادی وساده اما زیبای شما برمیگردانند .
دوباره سلام .شما را توی وبلاگ جدیدالاحداث خودم لینک کردم چون قدم های این رهگذر همیشه این طرفها میاد . خوشحال میشوم اگه به وبلاگ من هم سری بزنید. با آرزوی موفقیت برای شما و تداوم دوستی این چند نفر....
وای چقد نازه این کفتره! به شعرت میاد
میگم زدی تو خط کفتر و کنجشکک اشی مشی و اینا ها
تو سنجاق قفلی هم محلیشو گذاشتی
میگم خبریه خدا بخواد؟
یه کم بق بق کن دلت وا میشه جونه آلبالو