این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

بهانه

:چرا نگاهم نمی کنی؟
- آخه بوی قهوه ٬ داره دیوونه م میکنه .
:چرا نگاهم نمی کنی؟
- عجب تابلوی قشنگی به دیوار آویزونه .
:چرا نگاهم نمی کنی؟
- ترجیح میدم از زیر میز پاهام به پاهات بخوره .
:چرا نگاهم نمی کنی؟
- راستش ...راستش چشمات منو یاد خیانت میندازه ...


نوشته شده توسط یک متهم

نوستالوژی


: چرا منو یادت نمیاد؟ اون دوستت دارم ها ٬ اون با هم بودنا ٬ اون معذرت خواهی‌های من ؟ ...راستی بعد از این همه سال منو بخشیدی؟

- شرمنده ٬ ‌خانم محترم ٬ اصلا به جا نمیارم ٬ آخه دفترچه خاطرات اون سال من ٬ گم شده...

نوشته شده توسط یک متهم

سو ء تفاهم




: دستها بالا خانم محترم!
- می خوای چی کار کنی ؟ دزدی؟
:‌نه !
- پس می خوای تجاوز کنی؟
:نه! با یک تانگوی آروم چطوری؟

نوشته شده توسط یک متهم

غرور

: دیگه نمی تونم ادامه بدم ....می خوام جدا شم .
- یعنی می خوای بری؟
: صد در صد !
- پس لااقل نرو . اینجا باش . بذار من برم ... باشه؟ 


نوشته شده توسط یک متهم

سیاه



راستی ! میدونی چرا وقتی تو چشمات نگاه میکنم ، فکر میکنم عشق سیاهه؟



نوشته شده توسط یک متهم