این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

لج بازی

وقتی فهمیدم اشکامو دوست داره که بهم گفت :
 چقدر چشمات با اشک زیباترن ....
اما از اون روز تا حالا ٬سر لج بازی دلم ٬حق قشنگ تر شدن چشمامو از اونا گرفتم ..!


متهم از روی دست واتو واتو

سو تفاهم

:میدونی ؟... از اینکه تو اینقدر خوبی حالم به هم میخوره٬ من یه آشغال میخوام ...یه کثافت  که هیچ وقت نشه بهش دل بست ....

- یعنی تو می خوای من لجن شم؟

:.....

( بقیه اش خودتون ادامه بدین !)



نوشته شده توسط متهم

کمک!

کمک !
کمک !
کمکم کنید!
یه تیوپ!
یا یه طناب!
سریعتر!
دارم تو عمق آبی چشماش غرق میشم.

تکیلا...

غافلگیری

من کی عاشقت شدم که خودم هم نفهمیدم؟؟

نوشته شده توسط متهم

کاش...



دلم میخواست میتونستم چشمامو باز کنم
و حقیقت رو ببینم
دلم میخواست میتونستم اشکامو پاک کنم
و بخندم
دلم میخواست میتونستم یاد بگیرم بفهمم
تا درک کنم
که تو هیچوقت مال من نمیشی...

تکیلا

سیگار نیم سوز



نامه رو باز کردم :
سلام دوست عزیز, می دونم که چقدر تنهایی و چقدر زجر می کشی .
بی وفایی های که تحمل کردی را خوب می دونم .
و شرح شکست های تورو در عشق های بی سرانجامت شنیدم .
من تو رو درک می کنم و دوست دارم بهت کمک کنم .
من به خاطر تو اشک ریختم سرم درد گرفته .
آخه این آدمای بی رحم چی به سرت آوردن ؟
من کمکت می کنم ... قول می دم .
منتظرم باش .. به زودی میام .
....با خودم گفتم شاید این همونیه که منتظرش بودم... همون کسی که می تونه منو از تنهایی نجات بده .
خدای من متشکرم .
خواستم نامه عطر آگین رو تا کنم که نیگام به گوشه پایین نامه میخکوب شد .
یه مهر گرد و برجسته که توش نوشته بود:
انجمن حمایت از حیوانات .

تراوش شده از ذهن درگیر آلبالو

only for u

بسترم
صدف خالی یک تنهاییست
و توچون مروارید
گردن آویز کسان دگری

اهورا