این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

..My- these days- Nostalgia

 یاد باد روزگاری را  

که وقتی دلی را می شکستی، گویی که دنیا را فتح کرده باشی .. 

امروز هیچ حسی در من ایجاد نشد .. 

 

 

..Heyy! I'll Keep my fingers crossed for U

 خدایا این چه رازی است آخر..

کودکان غزه مظلوم ترند یا   

 آن دخترک بی پناه گوشه خیابان روبرو

که شبانگاهان به پولی سیاه تنش را به زیر نامردمان می سپارد ..  

 

Todays and yesterdays

نگاهم می کند ..

ـ سرتاپا ـ

می گوید : سایه ات سنگین شده .. 

نگاهش می کنم 

ـ چشم در چشم ـ

  مگر جز یک سایه چیزی برایم مانده ..

beat just a bit

 برق وسوسه کننده ای دارد زیر این نور زرد.. 

 دستم به عرق نشسته

نوک تیزش را به آرامی روی سینه ام می گذارم 

   دسته اش را محکم تر می گیرم

 با قدرتی تمام چاقو را در سینه ام فرو می کنم 

جوری که بتوان صدای پاره شدن پوست و گوشت را خوب شنید ..  

 دندانم به قروچه می نشیند ناخودآگاه

  آرام و با وسواس عرض سینه را طی می کنم

داغی خونی که برتنم روان است به آتشم کشیده ..

  سینه را کاملا شکافته ام دیگر 

دستم را با فشار به داخلش فرو می برم 

 ...

آه..  

 می تپد

 هنوز هم می تپد..

بیرونش می کشم

دست لرزانم را به سویت که آنسوتر گوشه ای کز کرده ای دراز می کنم 

بیا ..   

بگیرش ..

دیگر مال تو شدم ..

Dark side of the sun

در را پشت سرش می بندد و می رود. 

    این عجله برای فاحشه بودن را اصلا نمی فهمم .. 

 

Like a bull in a china shop

هنوز چند دقیقه از آشناییمان نگذشته یادآوری می کند که اهل سکس نیست. 

منظورش را خوب می فهمم ..

Nightmare on second street

روزگاری بود که من بودم و تو . 

تا اینکه او اومد ..