-
سو تفاهم
دوشنبه 19 آبانماه سال 1382 15:05
:میدونی ؟... از اینکه تو اینقدر خوبی حالم به هم میخوره٬ من یه آشغال میخوام ...یه کثافت که هیچ وقت نشه بهش دل بست .... - یعنی تو می خوای من لجن شم؟ :..... ( بقیه اش خودتون ادامه بدین !) نوشته شده توسط متهم
-
کمک!
یکشنبه 18 آبانماه سال 1382 00:12
کمک ! کمک ! کمکم کنید! یه تیوپ! یا یه طناب! سریعتر! دارم تو عمق آبی چشماش غرق میشم. تکیلا...
-
غافلگیری
شنبه 17 آبانماه سال 1382 14:25
من کی عاشقت شدم که خودم هم نفهمیدم؟؟ نوشته شده توسط متهم
-
کاش...
چهارشنبه 14 آبانماه سال 1382 01:51
دلم میخواست میتونستم چشمامو باز کنم و حقیقت رو ببینم دلم میخواست میتونستم اشکامو پاک کنم و بخندم دلم میخواست میتونستم یاد بگیرم بفهمم تا درک کنم که تو هیچوقت مال من نمیشی... تکیلا
-
سیگار نیم سوز
سهشنبه 13 آبانماه سال 1382 03:13
نامه رو باز کردم : سلام دوست عزیز, می دونم که چقدر تنهایی و چقدر زجر می کشی . بی وفایی های که تحمل کردی را خوب می دونم . و شرح شکست های تورو در عشق های بی سرانجامت شنیدم . من تو رو درک می کنم و دوست دارم بهت کمک کنم . من به خاطر تو اشک ریختم سرم درد گرفته . آخه این آدمای بی رحم چی به سرت آوردن ؟ من کمکت می کنم ... قول...
-
only for u
دوشنبه 12 آبانماه سال 1382 15:13
بسترم صدف خالی یک تنهاییست و توچون مروارید گردن آویز کسان دگری اهورا
-
برگرد
دوشنبه 12 آبانماه سال 1382 03:15
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست. نگفتم:عزیزم این کاررا نکن. نگفتم:برگرد ویک بار دیگر به من فرصت بده. وقتی پرسید دوستش دارم یا نه؟ رویم را برگرداندم. حالا او رفته ومن تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم نگفتم عزیزم .متاسفم چون من هم مقصر بودم . نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم. چون تمام آنچه که میخواهیم عشق ووفاداری ومحبت...
-
هزاران برای تو......
یکشنبه 11 آبانماه سال 1382 14:05
هزار جاده... ..هزار خط ممتد سبز... هزار رود خروشان مرا به تو پیوست... هزار آیه هشدار .....آیه عذاب الیم... هزار مرد مسطح مرا ز تو نگسست... هزار موج ز دریای مهر من جوشــید... تمام موج ها فقط به ساحل تو نشست... هزار قبله شدی سمت سجده ام بر توست... هزار بانگ زدی : من خدای توام بپرست... به جرم عشق تو دنیا به قهر من...
-
چطوری میشه که ...؟
شنبه 10 آبانماه سال 1382 00:23
- امشب می خوام در مورد موضوع مهمی باهت حرف بزنم .... موضوعی که توی این دوازده سالی که با هم زندگی می کنیم مدام توی مغزم رژه می رفت و امروز به نتیجه اش رسیدم . - این چه موضوعیه که دوازده ساله داری بهش فکر می کنی ؟ - اینکه .... اینکه تو اون کسی نیستی که من می خواستم . - ..... - چطور بگم ... تو... توی این مدت اصلا دوستت...
-
ای کاش....
جمعه 9 آبانماه سال 1382 16:54
ای کاش خدا سه چیز را نمی آفرید : عشق غرور دروغ زیرا اگه عشق نبود انسان از روی غرور ، دروغ نمی گفت ای کاش مثل آب باشیم ساده و پاک و بی ریا باشیم از ضمیر من و تو بیزارم کاشکی همیشه ما باشیم مثل کشکوی ساده درویش مملو از عشق و صفا باشیم در جهانی که قلبها سنگی است ما صمیمی و با وفا باشیم آسمان هم دلش نمی گیرد چون کبوتر اگر...
-
تیک تاک
جمعه 9 آبانماه سال 1382 01:12
وقتی معاشقه ی عقربه های ساعت نزدیک میشه من دلم تندتر میتپه خودت که بهتر میدونی وقت رد شدنت از تو کوچمون چه وقتیه؟ نمیدونی؟ نوشته شده توسط خانوم دختر
-
رز زرد
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1382 01:49
یه روز٬ با یه شاخه رز سرخ به دیدنم اومدی. بهم گفتی: دوستت دارم! یه روز دیگه٬ با یه شاخه رز زرد ... بهم گفتی: دیگه دوستت ندارم! روز بعدی٬ با یه شاخه رز سفید... گذاشتیش رو سنگ قبرم. بهم گفتی: منو ببخش! اون رز زرد ٬ فقط یه شوخی بود.... تکیلا
-
خود درگیری
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1382 01:00
دوست دارم همیشه مال من باشی ولی وقتی پیشمی نمیتونم زیاد تحملت کنم دوست دارم همیشه تو بغلت باشم ولی نمیتونم ببوسمت دوست دارم باهات زیاد حرف بزنم ولی پشت تلفن دوست دارم عاشقم باشی ولی اینو هیچ وقت نفهمم دوست دارم منتمو بکشی ولی التماسم نکنی دوست دارم اینطوری نباشم باهات ولی من این طوریم! نوشته شده توسط کله خر
-
احساسات انیمالیست یک معشوق منزوی
چهارشنبه 7 آبانماه سال 1382 02:11
یه سال پیش که بهم می گفتی دوستم داری احساس یه گربه رو داشتم که می خواست بپیچه لای دست و پات . شیش ماه پیش که بهم می گفتی دوستم داری احساس یه کفترو داشتم که می خواست پر بزنه توی آسمون . سه ماه پیش که بهم می گفتی دوستم داری احساس یه قورباغه رو داشتم که می خواست با زبونش بقاپتت . یه ماه پیش که بهم می گفتی دوستم داری...
-
فاصله
سهشنبه 6 آبانماه سال 1382 11:04
وقتی خیلی دوستت دارم٬ هی عقب میری ...وقتی زیاد دوستت ندارم ٬ هی میای دنبالم .... اینجوری که ما هیچ وقت به هم نمی رسیم؟؟نه؟ نوشته شده توسط کله خر
-
بیگانه
سهشنبه 6 آبانماه سال 1382 10:53
این روزا اگه کسی بهم نزدیک شه .... یه حسی بهم میگه : بیگانه را به خانه را نده ٬ او به قصد غارت آمده است نوشته شده توسط متهم از روی دست واتو واتو
-
اگه خوب نگاه کنی
دوشنبه 5 آبانماه سال 1382 17:25
وسط یه جنگل که شاخه های درختاش مثه مژه هات در هم پیچیده یه چشمه هس که رنگش مثل رنگ چشات آبی عمیقه کنار اون چشمه پره از قلوه سنگای گرد و صیقلی شبیه دلت لابه لای این قلوه سنگا یه فرش سبز از چمنه و درست همون گوشه کنارا اگه خوب نیگا کنی .. دو تا خرچنگ دارن نرد عشق می بازن ... خرچنگ اولی به دومی میگه : گوشومانتی سابولا (...
-
چی بگم...!؟
یکشنبه 4 آبانماه سال 1382 23:42
اقا اصلاکی میگه که عشق معجزه میکنه؟ من که ندیدم ... شما دیدین...!؟ شما چطور.....!؟ ................!؟ والا من که هرچی دیدم از نامهربونی وبیمرامی بود حالا شما رونمیدونم اخه من نمیدونم چرا ادم بایدعشقشو احساسشو همه خاطراتشو به خاطره خانوادش بزاره زیره پاش خیلی سخته ها نمی دونم شاید من یه کمی زیادی احساسی فکر می کنم بنظر...
-
تازه وارد
یکشنبه 4 آبانماه سال 1382 02:45
دوستان سلام من یه دوست تازه واردم ولی خودمونیم جای باحالیه واسه حرف دل زدن ...! نوشته شده توسط مریم گلی
-
Angel
شنبه 3 آبانماه سال 1382 17:43
Last night I sent an angel to watch over you ,while you were sleeping. He came back early So I asked him why He said:Angels dont Watch over other angels تکیلا
-
بیست تجربه در مورد عاشقی - قسمت سوم
جمعه 2 آبانماه سال 1382 14:20
می خوام جر بزنم ... به اعتقاد من عاشق شدن ٬یک دوئله . هر کی زودتر عاشق دیگری بشه٬ برنده س . یادم باشه این دفعه که خواستم عاشق بشم ٬ غروب٬ از طرف خورشید به سمت تو بیام ...* * کلکی که کابویها هنگام دوئل می زدند تا دیده نشن! نوشته شده توسط یک متهم
-
ای بابا !!!
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1382 23:31
وقتی دنیا میای٬ زار زار گریه میکنی٬ ولی دوروبری هات لبخند رو لبهاشونه. وقتی از دنیا میری لبخند رو لبهاته ولی دوروبری هات زار زار گریه میکنند. این دوروبری هات خولند ها... تکیلا
-
اثر جرم
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1382 02:47
اولش فک می کردم سرخی روی گونه هام بعد از بوسه هات از شرم و حیای زیاتیمه ولی بعد فهمیتم باز به لبات ازون سرخاب سفیتابا مالوندی عشقی مگه همون رنگ عنابی لبات چشه؟ نوشتیده توسط آلبالو
-
این چند نفر........
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1382 01:40
توسط تکیلا ... متهم تکیلا کله خر آلبالو امید خانوم دختر
-
یک نوشته کاملا احمقانه ....
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1382 00:09
یادته؟ .... .... .... .... .... نه مثل اینکه یادت نیست ! مشترکا نوشته متهم و تکیلا
-
لجن
سهشنبه 29 مهرماه سال 1382 00:13
می خوام دیگه تو چشای کسی خیره نشم... به کسی نگم دوست دارم... عاشق نشم... میشه من لجن بشم ؟ مثل بعضیا ؟ آخ چی میشه اگه لجن بشم! کیف میده ٬نه؟ بدون نگرانی، بدون فکر به آینده ، بدون عشق ٬بدون اشک لابد دنیای شادیه؟ کسی میتونه به من یاد بده ٬ چطور میشه لجن شد؟ مثل اونایی که وقتی میبینمشون عقم میگیره ... خصوصی،جلسه ای هر...
-
نگو...
دوشنبه 28 مهرماه سال 1382 18:43
-
مناجات نامه نی نی .
دوشنبه 28 مهرماه سال 1382 02:50
آهای خدای مرهبان دلم می خواد یه خورده آب یه خورده نان سبیل بابا جی جی مامان یه وجب و نیم سر و زبان همینو بده خواستی برو خواستی بمان . نوشتیده شده آلبالو
-
.
یکشنبه 27 مهرماه سال 1382 01:50
من دیروز و به خصوص امروز پر از دردم! منی که دردو هراسون میکنم!!! امروز حاضرم یه سال از خوابم رو بدم ولی بتونم دستمو بذارم رو صورتت! الانه حاضرم یه ماه از خوراکم رو هم بدم ولی بتونم برات ناز کنم که تو بخری! تکیلا
-
کپی رایت!
یکشنبه 27 مهرماه سال 1382 01:13
:پس اون همه حرفها٬ دوستت دارم ها ٬ با هم بودن ها ٬ برای هم مردن ها ٬ شعر ها ٬ فریادها ٬ با هم خواندنها ٬ دروغ بود؟ - نه٬ ولی مخصوص تو نبود !... به هرکسی میشد گفت ٬ مثه همون خانومی که داره از خیابون رد میشه . چرا اینجوری نگاهم میکنی؟ ... چیه کپی رایت داره؟ نوشته شده توسط یک متهم