بازباران با ترانه
با گهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم، نرم و نازک،چست و چابک
با دو پای کودکانه میدویدم همچو آهو
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه
میپراندم سنگ ریزه، تا دهد بر آب لرزه
می شنیدم از پرنده، از لب باد وزنده
داستانهای نهانی، رازهای زندگانی
جنگل از باد گریزان
چرخها میزد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن میگشتند هر جا
برق چون شمشیر بران
پاره میکرد ابرها را
تندر دیوانه غران
مشت میزد ابرها را
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی پندهای اسمانی
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا هست زیبا هست زیبا
* انتخاب آلبالو به یاد روزهای خوب کودکی
مثه قندی ,
که تالاپ ,
گم میشی تو چایی داغ ,
مثه سیبی ,
که تولوپ ,
می افتی از درخت باغ ,
مثه ماهی ,
که شالاپ ,
میشینی رو دامن آب ,
مثه صبحی ,
که شولوپ ,
می افتی رو چشمای خواب ,
مثه سایه ای
جوونه می زنی , رو تن من
مثه شبنمی ,
که پهنه روی بستر چمن ,
مثه صبح جمعه ای ,
پر از صدای , جیک و جیک ,
مثه بوی خوشی تو ,
شبیه بوی , عطر بیک ,
تو مثه صدای سازی ,
پر فراز و پر نشیب ,
تو مثه , یک شوکولات سبزی با ,
مزه سیب ,
تو شبیه ,
رویش یک , لو بیا , تو باغچه ای ,
مثه اون آینه ای که ,
نشسته روی , طاقچه ای ,
.....
نه که عاشقت باشم , نه
اینا یک , ترانه اس
اینا فک کن که یه جور ,
بازی بچه گانه اس ,
تو برو قایم شو من ,
سر می ذارم , رو دفترم ,
نمی خواد بهم بگی : - ببخشیدا ... , باید برم .
مثلا برو قایم شو
مثلا , سر می ذارم
تو برو دنبال زندگیت ,
منم ,
باید ,
برم ..... !
* آلبالو
روی گونه های تو , جای
گرمی دست های من , خالی
روی گونه های من , جای
گرمی دست های تو , خالی
این همه جا بدون پر بودن
این همه جا , برای جا خالی
نقطه چین , نقطه های پر تردید
نقطه هایی به رنگ خال خالی
نصف شب ؛ خواب های پر ابهام
روی لب , دانه های تب خالی
دست در جستجوی بودن تو
لابه لای ملافه ای خالی
....
جا برای نفس کشیدن نیست
پنجه های نبودنت قفل است
گردنم می خراشد از این قفل
جای دست های بودنت , خالی
بودنت , شکل بودنم , پر بود
از نفس های ساده و معصوم
بودنت , مثل بودنم , گم بود
توی شهر سیاه خال خالی
هر کجا رفته ای , خدا حافظ
جای تو , کنار من , خالی
یار من ؛ به جای تو , اینک
نقطه چین , خط فاصله , خالی ...
سروده آلبالو
بچه که بودم , بعضی وقت ها همینطور الکی کاغذ می خوردم
بزرگتر که شدم , دستم عادت کرد به , خط خوردن
و حالا کم کم می ترسم از اینکه , اسمم شروع کند به قلم خوردن ...