این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

..I saw u this summer

 

 می دونی .. امشب به این نتیجه دردناک رسیدم که دیگه منو نمیخوای. 

  چجوری بگم .. درواقع چند وقتیه که اینو متوجه شدم..

 درک این جریان خیلی هم کار پیچیده ای نبود.

 می دونی ..وقتی کسی به قول خودت عاشق یکیه 

 و همه فکر و ذکرش ـ باز به قول خودت ـ میشه اون یک نفر 

  و تمام مدت هم اظهار دلتنگی  کنه 

  دیگه خیلی مسخره است که همزمان بخواد  

 به آدمای اطرافش  فکر کنه و دنبال انتخاب یکیشون باشه .. 

    

                    دکمه ارسال را به آرامی می فشارم ..

..lo lo love

 

سرم را آرام کنار گوشش می آورم  

و برای هزارمین بار زمزمه میکنم آن واژگان جادویی را

 ـ  دوستت دارم.. 

   لبم به زهرخندی می نشیند ناخواسته

آخر تا به کی ..  

    درمانده ام دیگر از فریبکاری..

!We are all in the same boat

 

لعنت به این مرد ایرانی 

 که روی فاحشه هایی که با آنها می خوابد هم  تعصب دارد ..

آرزوهای بزرگ

 

 کاش نیایی هرگز تا مرثیه خوانیم را پایانی نباشد ..

 

خانه دوست کجاست؟

  اهل زمینم 

 به جستجوی دختری ز دیار آسمانها  

که زلفکان نیلگونش  

در تلالو خورشید گرهی ابدی یافته .. 

نشانی اش را اما  

 بیداد روزگار سالهاست که بر باد داده است .. 

In My Face....

  

 

چند روزیست می دانم عشق چیست... 

اضطراب چیست.. 

چند روزیست می دانم هجوم خیال کسی در نیمه شب چه حسی دارد... 

من تنها چند روز دارم.. 

چشمان تو شناسنامه ی مرا تغییر داد... 

و  دستان تو  

وطن نام گرفت.. 

  

(سهند-مرداد ۱۳۸۸)

------ 

 عکس: 

پاییز : ۱۳۸۷ 

آن مرد درد دارد ..

 

به یاد آن غروبی که 

 سرخی اش سرخی ها را یاد آورم بود  

دیشب را زبی یادیش 

 تا طلوعی دوباره دردآفرینی نمودم .. 

باشد که خاطرش مرهمی گردد 

 براین درد بی درمان و این سوز سوزان.. 

        کجایی پس  ای درد آشنا  ..