-
گناه
شنبه 8 مردادماه سال 1384 05:41
من تا حالا گلی رو نچیدم به خدا حالا شما بگین جای من جهنمه ؟ آلبالو
-
آدم - حوا
یکشنبه 12 تیرماه سال 1384 03:20
خوش به حال آدم که تنها عاشق روی زمین بود بی هراس از ترس از دست دادن معشوقش بی پروا , در عشق بازی های روزانه اش نه کسی بود که وقت نبودنش , سد راه حوا شود و متلکی به او بگوید نه تلفن داشت که نیمه شب , مزاحمی زنگ بزند و فوت کند و بعد او برود توی فکر که نکند این , فلانی باشد که چشمش دنبال حوا بود نه پول داشت , که بترسد...
-
همینه دیگه !
جمعه 27 خردادماه سال 1384 21:33
چشماتو باز میکنی توی یه اتاق تاریکی با دیوارای قرمز تیره دور تا دورتو خون گرفته از در و دیوار قطره های خون میپاشه روی سر و صورتت بوش اذیتت میکنه صدا میاد انگار یکی مدام داره میکوبه به دیوار اتاق گوپ گوپ گوپ گرمته , دستتو میکشی روی دیوار تا در خروجی رو پیدا کنی مایع سرخ و لزج روی دیوار کف دستتو سرخ میکنه حس میکنی دیگه...
-
کی می تونه مثل من باشه ؟
دوشنبه 9 خردادماه سال 1384 01:59
می دونم , آره .. می دونم , قبوله آدما فرق می کنن , شکلاشونم جورواجوره آدما خیلی زیادن , همه جور پیدا میشه با نگاه تو می دونم , هرکسی .. شیدا میشه می دونم می تونی هرکسی رو عاشق بکنی توی صف عاشقات , یکی رو لایق بکنی می تونی با یکیشون بری سفر , اون دور دور بری از پیشم , بری با باد غبغب و غرور بری ... یادتم نیاد یه روز...
-
تب تی وی
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1384 15:54
میشینی پشت تلویزیون و نگاه می کنی آدمای اونتو که غصه می خورن ؛ اشک میریزی آدمای اونتو که شاد می شن ؛ از ته دل می خندی آدمای اونتو که عاشق می شن ؛ عاشق میشی آدمای اونتو که تنها می شن ؛ تو هم تنها میشی میشینی پای تلویزیون و پاهاتو جمع می کنی توی سینه ات میشینی پای تلویزیون و نگه می کنی اونقدر نگاه می کنی تا چیزی برای...
-
بازیگران
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 16:31
دلم می خواست کارگردان بودم آخه این روزا ؛ دور و برم پر از بازیگره بازیگرایی که خیلی خوب نقششونو بازی می کنن و جالب اینجاست که ؛ حتی حضور دوربین رو هم احساس نمی کنن . نوشته آلبالویی که قاطی سیاهی لشکراست .
-
شوکران
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1384 05:12
گاهی وقتا احساس می کنم همش دارم اشتباه می کنم او نوقته که به همه چیز شک می کنم به بودنشون و نبودنش و بیشتر ازون به حقیقت داشتنشون شک می کنم به خودم و احساسم و شک می کنم به تو و احساست و شک می کنم به موجودیت عشق و حتی زندگی همه احساساتم دلقکای سیرک می شن و با دماغ سرخشون به من می خندن و همه احساسات تو شبیه کلاغ های...
-
آهای ... من اینجام !
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 03:50
زندگی شبیه بازیه بازی قایم موشک همه مون میریم گم می شیم منتها ؛ هیچکسی نیس که پیدامون کنه . نوشته آلبالو که مدتهاست قایم شده ...
-
مگس ها نمی میرند
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 03:38
مگس ها دل کوچکی دارند فکر می کنم اندازه کله یک مورچه مگس ها پرواز می کنند مثل کبوتر ها و عقاب ها مگس ها عاشق می شوند و بی پروا عشق بازی می کنند مثل اسب ها و شیر ها مگس ها زمستان ها می خوابند مثل خرس های قطبی مگس ها آلودگی ها را دوست دارند و مزاحمند مثل آدم ها آدم ها می گویند از چیزهای آلوده بدشان می آید آدم ها از...
-
.. make it real
جمعه 5 فروردینماه سال 1384 10:49
می گوید دخترک گرچه ۱۷ سال بیشتر نداشت اما رفلکس بدنیش فوق العاده بود .. فریاد خاموش
-
?.. where were u that night
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1384 09:31
دیگر می دانم که چرا هر چند سال یکبار همخوابه ام می شوی .. به من ربطی ندارد که شوهرت بچه اش نمی شود .. فریاد خاموش
-
..just One moment more
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 10:55
تنها تصور من از این بهار لگد کوبیدنهای بی وقفه جنین نا خواسته ای درون رحم آن دخترک درمانده است .. ... کاش می دانستم آیا اوهم رسیدن سال نو را جشن می گیرد یا نه .. ... کاش آن شب لعنتی هرگز پیش نیامده بود .. فریاد خاموش
-
..cruel winter
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1383 09:16
ـ چی ؟ سی هزار تومن ..؟ مگه نوبرشو آوردی .. ... از آینه که پشت سرم را نگاه می کنم هنوز سایه دخترک زیر رگبار بی وقفه باران به چشم می خورد .. فریاد خاموش
-
... Lies of u
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 10:13
صدای ترمز شدید .. و صدای شدید برخورد تنت .. پرتاب شدنت را به روی زمین دقیق می نگرم .. پیاده می شوم .. نگاهی به چشمانت که ملتمسانه مرا می نگرند می اندازم .. نه .. هیچ شباهتی بین آن چشمان هوس آلود شبهای پیشین با این چشمان نمی یابم .. فریاد خاموش
-
... part of mine
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1383 10:23
بعد از آن شب حتما تصور می کردی که از فردا تک ستاره زندگی من خواهی گشت .. حرفی نیست .. باشد .. نقش اول تمام شبهای من مال تو .. فریاد خاموش
-
تولد
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1383 02:23
سلام اول خودمو معرفی کنم یا تولد تبریک بگم؟ اول تبریک آلبالوی عزیز تولدت مبارک... انشالله ۱۲۰ ساله بشی و همیشه شاد و پیروز و سر بلند باشی... حالا معرفی خودم اسمم شیما هست ، از امروز شدم یکی از این چند نفر،همین! شیما
-
تولد آلبالووووووووووو
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1383 21:45
روزی که به دنیا اومدی داشت بارون می اومد اما اون روز هوا بارونی نبود این فرشته ها بودن که داشتن گریه می کردن چون یکی ازشون کم شده بود ... تقدیم به آلبالوی عزیز نرگس ...
-
یه فرقی هست
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1383 03:44
عشق با جنون یه فرق اساسی داره و اونم اینه که در جنون آدم واقعا هیچ چیزی نمی فهمه ولی در عشق , آدم خودشو به نفهمی می زنه . آلبالو
-
Me ..U & her
چهارشنبه 5 اسفندماه سال 1383 07:41
دنیای عجیبی است .. نمی دانم چرا اینروز ها به سراغ هر دختری که میروم همیشه می شوم اولین پسر زندگی او .. و وقتی همان شب در هم می غلتیم او هنوز دارد اولین سکس تمام عمرش را تجربه می کند .. فریاد خاموش
-
در کمال خونسردی
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1383 04:06
گفته بودی که همیشه با من ؛ صادقی آره ؛ می دونم عزیزم تو همیشه صادقانه به من دروغ می گی . آلبالو
-
مثل هیچ
سهشنبه 20 بهمنماه سال 1383 02:34
از قدیم گفتن : کاچی بهتر از هیچی یه چیزی شبیه : هیچکس ؛ بهتر از تو ... آلبالو
-
قهر و آشتی
دوشنبه 12 بهمنماه سال 1383 03:13
بوسه ام را می گذارم پشت در قهرکردی , قهرکردم , سر به سر می روی در خلوت تنهایی ات می روم من هم , به تنهایی سفر آه .. اما بی تو , تنها می شوم بی تو تنها مرد شبها می شوم بی تو آخر , عشق هم بی معنی است بی تو من , شکل معما می شوم خوب می دانم که نقطه ضعف نیست عشق قدرت می دهد , از ضعف نیست دوستت دارم و می دانم , تو هم دوستم...
-
? I'm really on time..ok
جمعه 9 بهمنماه سال 1383 04:30
دخترک رو به من می کند و می گوید که اگر اهل گیر دادن و محدود کردنش نباشم آنوقت من می شوم دوست پسر فابریکش .. فریاد خاموش
-
.. Perfect baby
چهارشنبه 7 بهمنماه سال 1383 03:25
دخترک زیر چشمی نازک می کند و فهرست کارهایی را که حاضر است بکند برایم ردیف می کند .. از هر انگشتش ده هنر می بارد .. فریاد خاموش
-
..So Deep
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1383 01:39
مردک را که می بینم تازه می فهمم چرا پسرم اینقدر سبزه است .. زنم می گوید از دوستان خانوادگی است .. فریاد خاموش
-
سنگ و شیشه
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1383 01:52
من معاشقه شیشه را با سنگ دوست می دارم عریان و بی پرده در نهایت ایثار با ماحصلی از شکست شکست غرور و سکوت و پرواز ، پرواز تا فریاد و ماندن و رفتن شیشه برای اثبات بودن خویش می شکند هر تکه هزار تکه هر تکه هزار گواهی و سنگ ، سنگ است و سنگ برای اثبات بودنش می شکند شیشه را و سکوت را و فاصله را ، شروعش را پایانی نیست و پایانش...
-
شربت عشق
دوشنبه 28 دیماه سال 1383 05:06
- آقای دکتر ، خیلی عذر می خوام ، شربت عشق دارید ؟ - بله عزیزم ، دو طرفه یا یه طرفه ؟ - دو طرفه - تلخ یا شیرین ؟ - شیرین - با عملکرد فوری یا مدت دار؟ - فوری - باعوارض جانبی یا بدون عوارض جانبی ؟ - بدون عوارض جانبی - داخلی یا خارجی ؟ - خارجی - با دستور مصرف یا بدون دستور مصرف ؟ - با دستور مصرف - با ضمانت نامه دائمی یا...
-
Whish U Were Here
دوشنبه 28 دیماه سال 1383 04:02
همه چیز خیلی واضح و روشنه .. .. اصلا از همون لحظه ای که همش موبایلت خاموش بود اینو حس کرده بودم .. آخه تو اصلا عادت نداشتی که .. .. همه چیز خیلی واضح و روشنه .. به همون روشنی چند خط پیغامی که این خبر وحشتناک رو واسم فرستادن .. .. همه چیز خیلی واضح و روشنه .. امشب ..من هستم و تنهایی و غم و اشک و طو فان .. و تو هستی و...
-
.. U came So late hunny
جمعه 25 دیماه سال 1383 05:21
امشب شب خاطره انگیزی است برای من .. آخر امشب عشق تازه ام تا خود صبح برایم لالایی خواهد خواند .. تا خود صبح .. فریاد خاموش
-
تشابه
سهشنبه 22 دیماه سال 1383 04:21
شراب کهنه و عشق تازه ! اگه از سردرد آخرشون بگذریم ... هردوش آدمو داغ می کنه . نوشته آلبالو